کد مطلب:1782 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:383

(16) توکل
توكل یكی از اركان ایمان است. توكل یعنی در كار خود بر خداوند تكیه كردن و حالتی است در بنده مؤمن كه از معرفت او به خداوند و اوصاف و اسماء حسنای او ناشی می شود. توكل نوعی رابطه ایمانی میان بنده و معبود است. مؤمن می داند كه خداوند به نیاز همه بندگان آگاه و بر رفع آن نیازها تواناست، خداوند خیرخواه بندگان است و به آنها رحمت و شفقت دارد و بخیل نیست. پس خداوند هر نیازی را كه بنده داشته باشد، مطابق خیر و مصلحت او تامین می كند. مؤمن معتقد است هیچ چیزی برای او رخ نمی دهد، مگر آن كه خداوند مقدر داشته باشد:





قل لن یصیبنا الا ما كتب اللَّه لنا هو مولینا و علی اللَّه فلیتوكل المؤمنون؛ (106)





بگو: جز آن چه خدا برای ما مقدر داشته هرگز به ما نمی رسد. او سرپرست ماست، مؤمنان باید تنها بر خدا توكل كنند.





پس اگر خداوند كسی را یاری كند هیچ كس بر او چیره نخواهد شد و اگر كسی را خوار سازد هیچ كس نمی تواند او را یاری كند:





ان ینصركم اللَّه فلا غالب لكم و ان یخذلكم فمن ذالذی ینصركم من بعده و علی اللَّه فلیتوكل المؤمنون؛

(107)



اگر خدا شما را یاری كند هیچ كس بر شما غالب نخواهد شد و اگر دست از یاری شما بردارد چه كسی بعد از او شما را یاری خواهد كرد؟ و مؤمنان باید تنها بر خدا توكل كنند.





مؤمن واقعی فقط خداوند را منشأ آثار می داند و قدرت های دیگر را هیچ می شمارد. هر چه هست از اوست پس غیر خدا در كار او سود و زیانی نمی رساند و نباید به غیر خدا تكیه كرد.





غیر خدا هم خود اوست و هم انسان های دیگر؛ پس نه از دیگران امید سود و زیانی دارد و نه خود را در تحصیل سود و دفع زیان مستقل و توانا می بیند:





و لا تدع من دون اللَّه ما لا ینفعك و لا یضرك فان فعلت فانك اذا من الظالمین (108)





و به جای خدا چیزی را كه سود و زیانی به تو نمی رساند، مخوان كه اگر چنین كنی، در آن صورت قطعا از جمله ستمكارانی.





با وجود چنین عقیده ای درباره خدا و مخلوقات او انسان مؤمن همواره متوكل است.





پیامبر اكرم(ص) توكل را این گونه تعریف فرموده اند:





العلم بان المخلوق لا یضر و لا ینفع و لا یعطی و لا یمنع و استعمال الیأس من الخلق، فاذا كان العبد كذلك لم یعمل لاحد سوی اللَّه و لم یرج و لم یخف سوی اللَّه و لم یطمع فی احد سوی اللَّه، فهذا هو التوكل؛ (109)





توكل یعنی آگاهی از این كه مخلوق زیان و سودی نرساند و بخشش و بازداشتی نتواند و نومیدی از آفریدگان. اگر بنده ای این چنین كند، آن گاه برای غیر خدا كاری نكند و به غیر خدا امید نبرد و از غیر خدا نهراسد و جز به خداوند میلی ندارد.





آیا توكل موجب ترك عمل و سستی در كار است؟ برخی تصور می كنند كه چون انسان ها هیچ اراده و نیروی مستقلی ندارند و یگانه موجود مرید و قادر حقیقی خداوند است و خداوند خیرخواه بندگان است پس باید دست از تلاش بشویند و در انتظار امداد و انعام خدا باشند كه نعمت ها را به آنان ارزانی دارد و ضررها و خطرها را از آنان دور سازد این دیدگاه نادرست است. زیرا توكل ویژگی مؤمن است و مؤمن به سبب اعتماد به خداوند بر او توكل می كند. اعتماد به خدا، اعتماد به همه اوصاف او همه مقدرات اوست. خداوند خواسته است كه نظام عالم بر اساس نظم استوار باشد و تحقق هر امری را به واسطه اسباب آن تقدیر فرموده است. كسی كه به بهانه توكل از اتخاذ اسباب برای وصول به اهداف خودداری كند، گویی سنت الهی را نپذیرفته است و خواهان خروج از نظام مقدر خداست. این انسان را نمی توان متوكل دانست. انسان مؤمن متوكل، در برابر همه سنن الهی تسلیم و خاضع است و برای رسیدن به هر هدفی اسباب آن را فراهم می كند و در عین حال می داند كه نه او و نه اسبابی كه بر می گزیند، هیچ یك در تأثیر و ثمر بخشی مستقل نیستند؛ تأثیر همه آنها در دست خواست و قدرت خداست. اگر خداوند بخواهد، آن اسباب آثار مورد نظر را خواهند داشت و اگر او اراده كند هیچ تأثیری نخواهند داشت و چه بسا اثری خلاف انتظار داشته باشند.





گروهی از اصحاب پیامبر چون آیه مباركه: من یتق اللَّه یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب (110) هر كس از خدا پروا كند، خدا برای او راه چاره می گشاید و از جایی كه حسابش را نمی كند به او روزی می رساند نازل شد در خانه نشستند و به عبادت روی آورند. پیامبر از آنان پرسید: چه چیزی شما را به این كار واداشت؟ گفتند: چون روزی ما تكفل شد به عبادت روی آوردیم. ایشان فرمودند: كسی كه این گونه عمل كند دعایش مستجاب نمی شود. بر شماست كه به طلب روزی برآیید. (111)





آیا توكل با اعتماد به نفس منافات دارد؟





اعتماد به نفس اگر به معنای اعتقاد به استقلال انسان در علم و قدرت و اراده باشد بدون شك مطلوب مكتب اخلاقی اسلام نیست. از نظر اسلام همه مخلوقات فاقد هستی، علم، قدرت و اراده مستقل هستند. هیچ كس، نه خود ما و نه اطرافیان ما خارج از قلمرو سلطنت خدا نیست و هیچ كدام از خود تاثیر مستقلی بر امور نمی گذارد. پس هم اعتماد به خود و هم اعتماد به دیگران مذموم است. ولی اگر مقصود از اعتماد به نفس این باشد كه انسان در به فعلیت رساندن قوای خویش كوشا باشد و از ورود به كارهای دشوار نهراسد و قادر به حل مسائل و مشكلات زندگی خود بدون اتكاء به دیگران باشد، صفتی پسندیده است خانواده و نظام تعلیم و تربیت باید فرزندان جامعه را این گونه تربیت كند تا در عین توان مندی در مقایسه با دیگران همواره بدانند كه هیچ یك از این قدرت ها و استعدادها و توانایی ها از آن آنها نیست و هیچ یك از تدابیر و اعمال آنها بدون اراده و قدرت خداوند تأثیری ندارد.







آثار توكل

توكل به خداوند آرام بخش است. كسی كه به خدا توكل می كند نتیجه تدابیر واقدامات خود را هر چه باشد به آسانی می پذیرد؛ زیرا بر این باور است كه نتیجه كارهای او اگر مطابق پیش بینی او باشد صلاح او چنین بوده است و اگر خلاف آن باشد نیز مصلحت او را تأمین می كند. انسان متوكل از آینده اضطراب ندارد. پس با قوت قلب و استواری به تدبیر امور می پردازد و در راه تحقق اهداف خود می كوشد.





امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:





اصل قوة القلب التوكل علی اللَّه. (112)





و كسی كه با چنین اطمینانی به كار و تلاش بپردازد، قدرتمند، غنی و عزیز می شود.





امام رضا می فرمایند:





من احب ان یكون اقوی الناس فلیتوكل علی اللَّه. (113)





امام صادق(ع) نیز فرموده اند:





ان الغنی و العز یجولان، فاذا ظفرا بموضع التوكل اوطنا. (114)





توكل رمز موفقیت است و انسان متوكل، موفق، شاداب و پرنشاط است.





امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند:





من وثق باللَّه اراه السرور و من توكل علیه كفاه الامور. (115)





انسان متوكل از آینده نمی هراسد و خوف فقر و ناتوانی ندارد پس در یاری رساندن به دیگران كوتاهی نمی كند.





مهم ترین اثر توكل جلب محبت خداست. خداوند كسانی را كه به او توكل می كنند دوست دارد:





ان اللَّه یحب المتوكلین (116)





و آنان را كفایت می كند:





و من یتوكل علی اللَّه فهو حسبه. (117)







مراتب توكل

توكل ثمره معرفت خدا و ایمان به عمل و قدرت و رحمت اوست و چون ایمان افراد به خداوند مراتبی دارد، توكل آنان نیز دارای مراتب است.





كسی كه ایمانی راسخ ندارد و علم و قدرت و خیرخواهی خداوند را باور نكرده است هر گاه اسباب ظاهری برای رسیدن به مقاصد خود را قابل دسترسی بداند، آنها را استخدام می كند و از این حقیقت غافل است كه این اسباب هیچ گونه تأثیری ندارند و اگر خداوند نخواهد او را به مقصد و منظور خود نمی رسانند. همین افراد هنگامی كه اسباب را مهیا نبینند، به خدا توجه می كنند و از او یاری می خواهند چنین افرادی در مواقعی كه انگیزه كافی برای مقصدی ندارند، به جای استخدام اسباب، به محبت و رحمت خدا توجه می كنند. مثلا در امور آخرتی چون پاداش و عذاب آخرت را باور نكرده اند، هیچ گونه تلاشی برای رهایی از عذاب و یافتن پاداش آخرتی نمی كنند و تنها دل به رحمت و عطوفت خدا می بندند و این البته باز هم از روی باور قلبی نیست، بلكه به سبب تنبلی و كاهلی است.





اما كسانی كه معتقد به علم و قدرت و رحمت خدا هستند، بر خدا توكل می كنند و اگر این اعتقاد در آنان راسخ شده باشد و قلب آنان به این باور رسیده باشد كه خداوند دارای چنین صفاتی است، در كارهای خود بر او توكل می كنند و از نتیجه كار خود راضی هستند. در روایات نیز به این كه توكل مراتبی دارد اشاره شده و در روایتی از امام هفتم یكی از این درجات بیان شده است. از امام موسی بن جعفر درباره این آیه قرآن سؤال شد: و من یتوكل علی اللَّه فهو حسبه (118) فرمودند:





توكل بر خدا درجاتی دارد. یكی از آن درجات این است كه در همه كارهایت بر خدا توكل كنی و به آن چه خداوند با تو كرد راضی باشی و بدانی كه او هیچ نیكی و فضلی را از تو منع نمی كند و بدانی كه در آن امر فرمان از آن اوست پس بر خدا توكل كن و كارت را به او واگذار كن و به خداوند در همه امور اعتماد كن. (119)





در كتاب چهل حدیث امام خمینی شرح عرفانی این روایت آمده است. (120)







سؤالات

1 - توكل بر خدا یعنی چه؟ و چگونه حاصل می شود؟





2 - وقتی گفته می شود مؤمن نباید بر غیر خدا توكل كند یعنی چه؟





3 - توكل مؤمن بر خدا چگونه با سعی و تلاش او در كارها جمع می شود؟





4 - اگر كسی با تمسلك به این آیه من یتق اللَّه یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب فقط به عبادت مشغول گردد آیا از متوكلین محسوب می گردد؟ چرا؟





5 - اعتماد به نفس یعنی چه؟





6 - آیا انسان می تواند هم بر خدا توكل كند و هم اعتماد به نفس داشته باشد؟





7 - چرا توكل موجب آرامش مؤمن است؟





8 - چرا انسان متوكل در یاری رساندن به دیگران كوتاهی نمی كند؟





9 - چرا توكل دارای مراتب است؟ آن مراتب را ذكر نمایید.







--------------------------------------------------------------------------------



پی نوشتها

106 - توبه، 51.





107 - آل عمران، 160.





108 - یونس، 106.





109 - میزان الحكمة، ج 10، ص 676.





110 - طلاق، 2 و 3.





111 - همان، ص 687.





112 - میزان الحكمه، ص 681.





113 - همان، ص 681.





114 - همان.





115 - همان.





116 - آل عمران، 159.





117 - طلاق، 3.





118 - طلاق، 3.





119 - اصول كافی، ج 2، ص 70.





120 - شرح چهل حدیث، ص 213.